سفري به عمق فاجعه خشكسالي در گناباد

ديو خشكسالي رمق از تن و جان سرزمين كهن و تاريخي گناباد گرفته است روايتي كه بارها و بارها از زبان مسوولان و خبرنگاران و صاحبان قلم و تريبون بيان و تكرار شده و اين گزارش، تكرار مكرر اين داستان پرآب چشم است داستان نبود آب در سرزمين قنوت و قنات.
اين بار خبرنگاران، عزم، جزم كرده اند كه همگي با هم، روايتگر اين قهر و خشكسالي و مبارزه و استقامت باشند شايد كه فرجي شده، با اين كار، گره از كار فروبسته ديارشان بگشايند و اگر مراد نيابند، باري به قدر وسع كوشيده باشند. مدير يكي از سايتهاي خبري گناباد همت كرده است و وسيله بازديد خبرنگاران از روستاهاي گرفتار خشكسالي و بي آبي را فراهم نموده و چه اسم پر مسمايي را انتخاب كرده اند 'سفري به اعماق فاجعه'.
در اين سفر، گروهي دوربين به دست دارند و گروهي نيز قلم، تا رنج و سختي مردمان گرفتار بخل آسمان را راوي باشند.
ساعت هفت و نيم با اندكي تاخير همه سوار بر ميني بوسي شيك و تر و تميز سازمان حمل و نقل شهری گناباد مي شويم و به سمت 'كبوتر كوه' اولين قرباني خشكسالي به راه مي افتيم.
بعد از مدتي طي مسير، تابلويي بزرگ كه برروي آن نوشته شده 'مجتمع فولاد كاويان' خودنمايي كرده و آه تاسف را از نهاد همه خبرنگاران بر مي آورد.
استاد 'برادران' فيلمساز پيشكسوت گنابادي يادي از روز كلنگ زني اين كارخانه و كارخانه سيمان سفيد مي كند:'كسي كه قرار بود كارخانه سيمان سفيد را راه بيندازد در روز افتتاح مي گفت من ركورد راه اندازي كارخانه سيمان را در كشور مي شكنم و چنين و چنان ... اما امروز معلوم شده است كه نه تنها وي نتوانسته ركورد را بشكند بلكه مي خواهد تابلو آن را از ريشه شكسته و ورق و آهنش را نيز بفروشد.'
ميني بوس چرخي مي زند و به جاده اي خاكي مي پيچد جاده اي كه گويا تيغ خورده است اما بازهم خوشايند هيچ مركبي نيست.
نخستين نشانه هاي روستاي كبوتر كوه آشكار مي شود درختان تاك كه شاخه هاي بيجان خود را به اطراف كشانده اند و درختاني از هرنوع كه نيمي از وجودشان فلج است.
به روستا مي رسيم گروهي از مردم به استقبال ما مي آيند مرداني كه هنوز قهر طبيعت نتوانسته است آنها را از پاي در آورد و كور سويي از اميد در برق چشمانشان ديده مي شود چند مرد با عصاهايي در دست، هنوز با قدرت بر زمين خشكيده و بي علف روستا تكيه زده اند و چنين بر مي آيد كه مي خواهند ثابت كنند كه خشم گرما و خشكي نمي تواند آنها را از اين سرزمين بتاراند و به گفته يكي از وبلاگ نويسان به راستي چه انگيزه اي اين مردان را به ماندن و نفس كشيدن اميدوار مي سازد و به گمان من آنچه كه باعث مي شود تا برلبان اين مردم لبخندي باقي بماند اميد نيست چيزي شبيه ستيزه جويي است ستيزه جويي با طبيعت با خود و با ....
وارد مسجد روستا مي شويم قبلا تدارك صبحانه ديده شده و عضو شوراي اسلامي روستاي كبوتركوه قبل از صرف صبحانه زبان به گفتن مي گشايد:'خشكسالي كار و زندگي را در اين روستا فلج نموده است آب قنات ما حتي قدرت سير كردن گوسفندانمان را ندارد و ما هميشه خجالت زده اين زبان بسته ها هستيم'
وي دردمندانه از راه خاكي روستا نيز صحبت مي كند 'چند بار هنگام انتخابات به ما قول داده اند كه راه را آسفالت مي كنيم اما هرگز اين وعده ها عملي نشده است.'
يكي از خبرنگاران مي گويد:شايد كمبود اعتبار و يا قرار گرفتن راه اين روستا در اولويتهاي بعدي با عث بي وفايي مسوولان گشته است كه 'مهدي خسروي' اين نظر را نمي پذيرد'ما با روستاهاي شهرستان قاين در ارتباط هستيم بسياري از روستاهاي آن ناحيه با جمعيت پايين و دور افتاده تر از اينجا آسفالت شده اند ولي راه اين روستا همچنان خاكي مانده است.'
وي از اهميت امنيتي روستاي كبوتر كوه نيز مي گويد:اينجا مثل يك كمربند امنيتي، گناباد را فرا گرفته است و چند سال قبل وقتي اشرار مسلح منسوب به كشور افغانستان در منطقه فعال بودند مردم همين منطقه در برابر آنها ايستادند.
او مردي را نشان داد و گفت:همين آقاي جلالي در مقابله با اشرار زخمي شده است.
وي در خصوص راه حل مشكل خشكسالي نيز گفت:ما اعتقاد داريم در اين منطقه رودخانه هاي زير زميني وجود دارد كه بايد در اين زمينه تحقيقاتي انجام شود.
وي با اميدواري ادامه داد:نوع خاك اين منطقه نيز نشان مي دهد كه حتما در اينجا سفره هاي آبي وجود دارد كه بايد توسط كارشناسان يافت شود.
صبحانه صرف مي شود همه گفتگو كنان از مسجد خارج مي شوند. در اطراف قنات روستا جمع مي شويم درست به مانند جمع شدن بر گرد بيمار محتضري كه در حال از دست دادن آخرين رمق هاي خود مي باشد.
يكي از مديران نشريات محلي گناباد براي اينكه نشان دهد چه قدر اين چشمه ضعيف و ناتوان است دست خود را در برابر آب باريكي كه از قنات خارج مي شود قرار مي دهد گويي با مي خواهد با دست خود گلوي قنات را بفشرد اما گويا هنوز نيم نفسي از لابلاي انگشتان وي بيرون مي زند.
آب وارد استخري مي شود كه بايد روزها بگذرد تا بتواند گوشه اي از آن را پر كند.
گروهي از بچه ها به صحبتهاي مردي گوش مي دهند كه با تمام وجود از مشكلات روستا و اثرات خشكسالي مي گويد ولي من با 'حسن جلالي' جانبازي كه در مقابله با اشرار زخم برداشته است هم صحبت مي شوم و او از خاطرات خود و تعقيب و گريز با اشرار مي گويد و چگونه زخمي شدن خود را توضيح مي دهد.
'ما به عنوان نيروهاي بسيجي با نيروي انتظامي همكاري كرديم دوستاني ديگر هم بودند كه با قراردادهاي سه ماهه با نيروي انتظامي همكاري كردند ولي وقتي كه موضوع اشرار فيصله يافت رها شدند البته بنده چون جانباز شدم بازنشسته سپاه گرديدم.'
بچه ها تا جايي كه مي توانند فيلم و عكس مي گيرند. سوار بر ميني بوس به سمت دومين ايستگاه يعني 'كلاته شمس' حركت مي كنيم. فاجعه در كلاته شمس فجيع تر است از قنات روستا تنها به اندازه يك شير سماور آب بيرون مي زند و اين يعني هيچ.
اينجا هم مردم مي آيند و از بي آبي و خشكسالي مي گويند مردي حدودا 60 ساله در حالي كه از همه وجودش براي سخن گفتن استفاده مي كند مي گويد:من 10 فرزند دارم ولي مي ترسم روزي كه بميرم هيچ كدام از آنها اينجا نباشند تا مرا به سينه خاك بسپارند چون خشكسالي همه را آواره شهرها كرده است.
مرد ديگري مي گويد: از يك گله 700 راسي گوسفند فقط 30 راس باقي مانده است و خشكسالي و بدبختي همه را نابود كرده است.
وي ادامه مي دهد: وقتي قيمت آذوقه و علوفه گاو از شير گرانتر باشد زنگ ورشكستگي دامدار به صدا در آمده است.
در اين لحظه 'نعمت غفوري' عضو شوراي شهر كاخك نيز به جمع ما پيوسته است وقتي از او مي پرسم واقعا راه حل عملي مقابله با خشكسالي چيست، مي گويد:كارشناسان فقط حفر چاههاي اضطراري را پيشنهاد مي كنند.
مي گويم گويا حفر چاه در منطقه گناباد غير قانوني است كه يكي از خبرنگاران وارد مي شود:' بابا در فقه و شرع كه بالاتر از هر قانوني است گاهي وقتي پاي مرگ و زندگي در ميان باشد حرام، حلال مي شود و بالعكس قانون ممنوعيت حفر چاه كه از حكم شرع بالاتر نيست.'
غفوري كه فرصتي يافته تا اظهار نظر كند مي گويد:گويا قانون در مناطقي كه قناتهايش خشك شده است اجازه حفرچاههاي اضطراري را داده است.
در اين هنگام نگاهمان به پيرزني با قامت خميده مي افتد كه به زحمت خود را به بركه آبي در پايين دست استخر بدون آب روستا مي رساند و كتري خود را از آب گل آلود پر مي كند. چشمها همه متوجه او هستند با زحمت خود را به درختي مي رساند و كتري آب را پاي درختي خالي مي كند.
گويا پيرزن مي خواست آخرين تلاش خود براي زنده ماندن درخت را انجام دهد البته مي دانست كه بيهوده است اما شايد براي راضي كردن چيزي در درون خود، بايد اين تلاشها را مي كرد.
كلاته شمس را هم ترك مي كنيم. در بين راه، ميني بوس توقف مي كند تا بچه هاي عكاس و فيلمبردار از درختان خشك حاشيه جاده استاد - كاخك عكس بگيرند درختاني كه گويا آتش به جانشان افتاده و ديگر پرندگان در ميانشان آواز نمي خوانند اين درخت ها به خيمه زاري مي مانند كه آتش درميانش افتاده و حالا فقط تيركهاي نيمه سوخته اش بر جاي مانده است.
روايت خشكسالي در دو روستاي ديگر نيز توسط بچه هاي عكاس، فيلمبردار و خبرنگار ثبت مي شود در يك از اين روستاها كه گفته مي شود بعد از زلزله كاخك توسط آيت ا... ميلاني ساخته شده با صحنه جالب و تاسف باري مواجه مي شويم.
پاي درختي دو سه بطري نوشابه خانواده پر آب ديده مي شود كه سرهايشان بسته و رو به تنه درخت خوابيده است.سرهاي بطري ها كمي شل بسته شده بودند تا قطرات آب، پاي درخت را كمي، خيس كنند تا درخت بتواند رمقش را حفظ نمايد.
شهر كاخك از توابع گناباد توقفگاه بعدي ما است در آنجا پس از صرف ناهار به طرف جاده روستاي 'كريمو' به راه مي افتيم. بعد از طي اندكي از مسير،ماشين به سمت راست مي پيچد و مقيمي مدير يكي از سايتهاي خبري گناباد ما را به پاي درخت سروي مي رساند كه تنش از نزديك زمين، بعد از يك پيچ به دو شاخه بزرگ تبديل شده است درست به مانند اژدهايي دو سر.
همه از عظمت اين سرو شگفت زده هستند و دوربين ها يكي يكي سرو را نشانه مي گيرند قسمتي از تنه درخت، سوخته است اما اين بار، خشكسالي، مقصر نيست بلكه شواهد نشان مي دهد كه آدمهايي؟! پاي درخت بساط پهن كرده اند و اين آتش به جان سرو افتاده است.
معلوم است كه قسمتي از تنه درخت را هم خود جدا كرده اند تا لابد بساط خود را گرم كنند.دلم مي سوزد براي اين درختان. بايد از دست همه ستم بكشند ،از آدمها، از خشكسالي، از جاده اي كه بناست كشيده شود، از سنگ كودكان بازيگوش و...
دوستان مي پرسند آيا اين درخت كهنسال جايي به ثبت رسيده است؟ كه كسي جواب اين سووال را نمي داند اما به گمان من نهادهاي مسوول از وجود اين درخت، بي خبر هستند و كسي بايد خبرش را به آنها برساند تا بعد از ثبت در دفتر و دستكها و رفت و آمدها در راهروهاي تنگ اداري اين سرو، صاحب شناسنامه شود تا شايد كسي برايش كاري بكند؟!
گروه براي زيارت و نماز راهي بقعه امامزاده سلطان محمد عابد كاخك مي شود هنگام ترك حرم، با خادمي كه نزديك در ورودي، نشسته، هم صحبت مي شوم. او نيز از بي آبي و خشكسالي دلي پر دارد و انتقادي را نيز از مسوولان مطرح مي كند:'مهلت بازپرداخت اقساط وامهاي كشاورزي در همه شهرستانها تمديد شده اما متاسفانه در گناباد به دليل كم توجهي و پشت گوش انداختن، اين كار صورت نگرفته است.'
شهر كاخك را به مقصد روستاي 'سقي' ترك مي كنيم روستايي كه تا قبل از ورود خشكسالي بيا و برويي داشته است و به گفته يكي از اهالي، مردم اين روستا در باغهاي انگور خود، كارگاههاي شيره پزي داشته اند و مقادير زيادي بادام و گردو به بازارهاي ميوه مي رسانده اند.
اما امروز از آن جمعيت خبري نيست. سكوت و گرما همه جا را پر كرده ديگر آن سايبانهاي ساخته شده از گل و سبزي به چشم نمي آيد و دو طرف شكاف دره اي كه ميني بوس ما آن را طي مي كند را چيزي جز شاخه هاي خشكيده فرا نگرفته است.
قنات سقي، وضع اسفباري دارد مرد ميانسالي مي گويد:هشت ساعت آب قنات را در استخر جمع مي كنم و تمام اين آب فقط مي تواند يك درخت گردو را سيراب سازد.
همين مرد مي گويد: روستاي ما تبديل به يك مسافرخانه شده است به اين معنا كه من خودم هر صبح براي كارگري به گناباد مي روم و غروب براي خوابيدن به روستا برمي گردم و اين وضعيت بيشتر مردان روستا است.جواني هم در اين روستا پيدا نمي شود چون همه به شهرها رفته اند.
به قنات ديگري به نام 'چراچ' كه متعلق مردم سقي است مي رويم. آب اين قنات فقط مي تواند چند زنبور را كه به ديواره استخر نيش مي زنند آن هم به زور سيراب كند.
پيرمردي از قدمت روستاي چراچ مي گويد و حتي ادعا مي كند كه نام چراچ در شاهنامه فردوسي نيز آمده است.
همين پيرمرد از وضعيت بيمه خود نيز گلايه دارد: 'با 85 سال سن مي گويند بايد سه سال ديگر بيمه پرداخت كني تا حكم بازنشستگي ات صادر شود.
روستاي سقي را به سمت 'زيبد'، آخرين منزلگاه اين سفر ترك مي كنيم. در ميدان اين روستا ميني بوس توقف مي كند و بعد از گذشت زماني اندك تعدادي از مسوولان و بزرگان روستا به استقبال ما مي آيند و براي اينكه عمق زخم تيغ طبيعت بيشتر در قاب دور بين قرر گيرد بر كوهي مشرف به روستا بالا مي رويم و 'حسين اكبري' عضو هيات امناي قنات زيبد در حالي كه درختان خشكيده را تا دوردست ها نشان مي دهد مي گويد:قبل از خشكسالي، زيبد دو قنات داشته است كه هر كدام در ثانيه 45 ليتر آب دهي داشته است اما امروز اين قناتها فقط سه ليتر در ثانيه آب تحويل مي دهند.
دهدار زيبد نيز مي گويد:قبل از خشكسالي 450 هكتاز زمين زراعي در روستا وجود داشته است كه امروز،همه آنها از بين رفته اند.
'جعفر محمدي' اضافه مي كند:هر وقت ما مشكل بي آبي را نزد مسوولان مطرح مي كنيم مي گويند شما بايد روي بهره وري بهينه از آب كار كنيد در حالي كه بايد آبي وجود داشته باشد تا بعد بتوان به بهره وري بهتر از آن فكر كرد.
وي مي گويد:در همين روستا يكي از اهالي، نزديك به 40 ميليون تومان براي آبياري تحت فشار هزينه كرده ولي با كم شدن آب قنات، طرح را رها كرده است.
چاره مشكل چيست؟ اين سووالي است كه 'حسين زيبدي' يكي از اعضاي شوراي روستاي زيبد به آن پاسخ مي دهد:
'جهاد كشاورزي چاره را منوط به نظر كارشناسان كرد ما هم كارشناساني را كه خود جهاد كشاورزي قبول دارد، آورديم و آنها نظر دادند كه در كنار بستر رودخانه بايد شكافي به عمق 30 متر ايجاد شود و در اين عمق، منبع آبي وجود دارد كه مي توان آن را به قنات، تزريق كرد.
وي گفت:اجراي اين طرح، فقط به 300 ميليون تومان نياز دارد يعني تقريبا نصف پولي كه از منابع دولتي به يك بازيكن فوتبال مي دهند.
او افزود:در بخش صنعت، با 300ميلون تومان مي توان فقط 10 نفر را صاحب شغل كرد در حالي كه با اين 300ميليون تومان، روستايي نجات پيدا مي كند.
يكي ديگر از اهالي روستا به نام آقاي زيبدي از جهاد كشاورزي گناباد گلايه دارد: 'اداره جهاد كشاورزي سه چاه عميق در گناباد دارد كه به دليل بعضي از كم توجهي ها تعطيل است در حالي كه كشاورز بايد براي هر تانكر آب 90هزار تومان بپردازد.
وي ادامه مي دهد:ما حاضريم كه پول حمل و نقل آب را بدهيم اما جهاد كشاورزي فقط پول آب را نگيرد اما گوشَ كسي بدهكار نيست. مسوولان فقط براي اظهار همدردي مي آيند كه البته خوب است اما چاره كار نيست.
از كوه پايين مي آييم و به ديدار قنات مي رويم قناتي كه شرمنده زمينها و درختان تشنه است اكبري از اهالي روستا آبنماي قبلي قنات را نشان مي دهد و با حسرت از روزگاري صحبت مي كند كه قنات، با جوش و خروش خود پذيراي شادي مردم بود.
سري به مزارع خشك شده زيبد هم مي زنيم مزارعي با درختان خشك بادام و گردو.در ميان اين دشت خشك باغ انگوري ديده مي شود كه گويا هنوز سبزي كم توان خود را حفظ كرده است 'محمود عجم' يكي از اعضاي هيات امناي قنات زيبد مي گويد:اين باغ متعلق به پدر دو شهيد است هر 20 روز دو تانكر آب به ارزش 180هزار تومان از گناباد مي خرد و به پاي اين درختان مي ريزد تا فقط از مرگ آنها جلوگيري كند اميد ميوه و عايدي كه حتما نبايد داشته باشد.
به اين مي انديشم كه انسانها گاه با بعضي از اجزاي طبيعت روابطي خارج از سود و زيان برقرار مي كنند و بر اساس همين قاعده، براين اعتقادم كه چنين رابطه اي بين اين پدر شهيد و درختان باغش برقرار است.او نمي خواهد درختان را با لب تشنه، شهيد ببيند.
همه گروه از ديدن از مزارع خالي و خشك كه زماني وانت وانت خربزه وارد بازار گناباد مي كرده است متاثر مي شوند.
به مزار شهداي زيبد مي روند و بعد از خواندن فاتحه و اداي احترام به هنگام صرف هندوانه از محمدي دهدار زيبد در مورد وضعيت گازرساني به اين روستا مي پرسم.
از پاسخ دادنش مي فهمم كه گازرساني برايشان خيلي مهم نيست. مي گويد: خط انتقال تا كلات كشيده شده است و در آينده به طرف زيبد هم كشيده خواهد شد.
وي تاكيد دارد كه مردم مي گويند اگر به جاي گاز،آب در لوله ها جريان داشته باشد ما راضي تريم.
زيبد را به قصد گناباد ترك مي كنيم در حالي كه با خود مي انديشم كه ما گاه، در يك وعده شست و شوي ظرف و لباس يا استحمام به اندازه قنات دو روستاي گرفتار در خشكسالي آب هدر مي دهيم.
ایرنا

با تشکر از صادق ایزدیصادق ایزدی


خشکسالی در گناباد- روستای کبوتر کوه
روستای کبوتر کوه-گناباد
خشکسالی در گناباد- روستای کبوتر کوه

خشکسالی در گناباد- روستای کبوتر کوه

خشکسالی در گناباد- روستای کبوتر کوه
گناباد- کبوتر کوه
خشکسالی در گناباد- روستای کبوتر کوه

خشکسالی در گناباد- روستای کلاته شمس
گناباد- روستای کلاته شمس
خشکسالی در گناباد- روستای کلاته شمس

خشکسالی در گناباد- روستای کلاته شمس

خشکسالی در گناباد- روستای کلاته شمس

خشکسالی در گناباد

خشکسالی در گناباد- روستای ده نو
گناباد- کاخک روستای ده نو
خشکسالی در گناباد- روستای ده نو


خشکسالی در گناباد- روستای ده نو

خشکسالی در گناباد- روستای ده ملا

خشکسالی در گناباد-
سرو کهنسال در نزدیک کاخک
خشکسالی در گناباد- روستای سقی
گناباد- روستای سقی
خشکسالی در گناباد- روستای سقی

خشکسالی در گناباد- روستای سقی

گناباد- دهستان زیبد
خشکسالی در گناباد- زیبد

خشکسالی در گناباد- زیبد

گناباد- دهستان زیبد

خشکسالی در گناباد - دهستان زیبد

خشکسالی در گناباد- زیبد

 برگرفته از سايت گناپا


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: دو شنبه 20 تير 1390برچسب:,
ارسال توسط محمود اميري

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 184
بازدید ماه : 182
بازدید کل : 14977
تعداد مطالب : 129
تعداد نظرات : 8
تعداد آنلاین : 1

خطاطي نستعليق آنلاين